قوانین لومباردی
لومباردی یک مربی موفق فوتبال بود. لومباردی نه تنها یک مربی بزرگ فوتبال، بلکه یک رهبر بزرگ نیز بود. لومباردی ایده های روشن و محکمی را در خصوص کم وکیف و تاکتیک های مورد نیاز برای یک رهبری کار آمد داشت. در الگوی لومباردی، رهبری با یک تعهد ساده آغاز میگردد: تنها با خود باوری قادر خواهید بود به یک رهبر کار آمد تبدیل شوید. هر زمان که به شناخت و باور درستی از خود برسید، میتوانید مراحل رشد و تثبیت شخصیتتان را آغاز کنید و صفات شاخص رهبری مانند: شخصیت و وحدت رویه را به عنوان مشخصههای مختص خودتان پیریزی نمایید. هر زمان که این خصوصیات به رشد و بالندگی رسیدند، جایگذاری و پایه گذاری مناسب آنها میتواند از شما یک رهبر موفق بسازد.
الگوی رهبری لومباردی به معنای تکمیل گامهای آغازین و نیز برخورداری از شخصیتی قابل اعتماد، اتمام کارهای شروع شده، عدم مصالحه بر سر اهداف و به کارگیری یک تلاش همه جانبه برای دستیابی به هدفها، دلالت دارد. بنابراین، «رهبری نه تنها به توانمندیهای برجسته، بلکه به تعهد، وفاداری وعزت نفس متکی است تا بدین طریق پیروان شما آمادگی پذیرش راهنماییهایتان را پیدا کنند».
همراهان گرامی، در این راستا گروه کلید بر آن شد، مجموعهای با عنوان قوانین لومباردی را ارائه دهد که راهنمای شما در این زمینه باشد. تا پایان این مجموعه با ما همراه باشید.
قانون۱: طرح سوالات دشوار برای دیگران
طرح سوالات دشوار برای خود
راز کار لومباردی بر این باور استوار بود که شما پس از پرورش ویژگیهای خود، میتوانید به یک رهبر تبدیل شوید و این کار نیز پس از ایجاد اتحاد، صداقت و تعهد امکانپذیر است. مسیر پروراندن این صفات از درون گذرگاه خودشناسی میگذرد. برداشتن نخستین گامها در مسیر خودشناسی، مستلزم این است که خود را در معرض پرسشهای دشوار قرار دهیم. آیا هیچ هدف برجستهای در زندگی من وجود دارد، هدفی روشن و دقیق، هدفی که من متعهد به آن باشم و هدفی که مفهوم آن چه را در دست اقدام دارم بنمایاند؟
تنها کاری که باید انجام دهیم این است که با یک نگاه منطقی به خودمان، هدف را شناسایی کنیم و در آرامش کامل و زمان کافی در جستجوی پاسخها برآییم. اما پاسخگویی به این سوالها نیازمند طرح سوالات دیگری است. برای مثال: آیا باید اجازه بدهم که روزمرگی بر زندگی من سایه افکند یا این که باید زندگی را مطابق با اهدافم به پیش ببرم؟
برخی اوقات هدف و رویه با هم منافات دارند و باید از برخی چیزها دست کشید. اما برخی اوقات یک هدف خاص میتواند در موازات با یک رویهی خاص قرار گیرد. این امر شاید به کاری بیش از بازآزمایی رویهها، پرسیدن برخی سوالات و کشف هدفی که در گذشته به دنبال آن بودید، نیازمند نباشد.
از سه گام ذکر شده در زیر میتوان در مسیر خودشناسی استفاده کرد:
خودشناسی: شما قادر نیستید مسبّب چیزهایی شوید که هیچ درک و آگاهی از آنها ندارید. هر چه سوالات بیشتری از خود بکنید، به شناخت و درک بهتری از خود نائل خواهید شد.
درس گرفتن از شکست: شکست میتواند دشوارترین و چالشانگیزترین سوالها را در برابر چشم شما قرار دهد. اگر پاسخ شما به این پرسشها صادقانه و کامل باشد، آموزههای شما از شکست، بسیار بیشتر از پیروزی خواهد بود.
اجتناب از پیشروی بدون هدف: مطمئن شوید که حتماً هدفی را در جایی دنبال میکنید. اگر قصد مشخصی در ذهن ندارید، از سرعت خود بکاهید و سوالات بیشتری مطرح کنید.