بررسي و شناسایی اثرات ميزان شايستگي مديران و تحليل رفتگي شغلي کارکنان در سازمان
امروزه مسئله تحلیل رفتگی شغلی کارکنان در سازمانها به امری مهم تبدیل گشته که ناشی از عوامل متعددی بوده و نتایج آن میتواند عواقب زیان باری برای فرد و سازمان داشته باشد؛ یکی از دلایلی که میتواند در تحلیل رفتگی شغلی کارکنان موثر باشد، عدم شایستگی و یا به تعبیری میزان شایستگی مدیران است. موضوع تحلیل قوای کارکنان یا فرسودگی شغلی در حال حاضر یک مشکل شایع در مشاغل خدماتی است؛ به طوری که طبق آمار موجود از هر هفت نفر شاغل در پایان روز، یک نفر دچار تحلیل می شود. از آنجا که فرسودگی شغلی در کارکنان باعث کاهش بازده کاری، افزایش غیبت از کار، افزایش هزینههای بهداشتی و جابجایی پرسنل، و کاهش کیفیت خدمات ارائه شده به مراجعان، و بدنبال آن نارضایتی از خدمات میشود، بنابراین شناخت و پیشگیری از فرسودگی شغلی در«ارتقا بهداشت روانی افراد» و ارتقا سطح کیفیت خدمات ارائه شده، نقش بسزایی خواهد داشت. لذا پژوهشها نشان داد که هر اندازه شایستگی مدیران افزایش یابد، تحلیل رفتگی شغلی کارکنان کاهش می یابد. با توجه به اینکه در بررسی ارتباط ویژگی های شایستگی مدیران با تحلیل رفتگی شغلی کارکنان در گروههای مختلف سنی و تجربه خدمتی یافتههای پژوهش بین میزان توانایی، تجربه و دانش مدیران به عنوان ویژگیهای شایستگی با خستگی روحی کارکنان که یکی از مراحل تحلیل رفتگی معرفی گردیده است. بنابراین تقویت مولفههای دانش و توانایی مدیران و توجه ویژه به تجربه خدمتی مرتبط در پست های مدیریتی سهم بسزایی در کاهش خستگی روحی کارکنان ایفا می کند. درنهایت پیشنهاد میگردد، مسئولین امر با بررسی کارشناسانه در گروههای مورد اشاره ضمن به کارگیری و استفاده بهینه از کارکنان شایسته در پستهای مدیریتی، زمینه بهرهبرداری از تجارب کارکنانی که در شرف بازنشستگی می باشند و ریشه یابی و کاهش عوامل موثر در خستگی روحی نسبت به ارتقاء روحیه خدمتی آنان اقدام موثر به عمل آورند.