20 عنصر بازاریابی
بسته بندی باید بخشی از محصول یا تبلیغات باشد. البته بستگی به این دارد که درباره عملکرد بسته بندی صحبت میکنیم یا طراحی روی آن. بسته بندی دو هدف دارد؛ هم شکل هنری آن و هم علم آن.
نقش روی بسته بندی هم مهم است. عکسی از محصول نهایی باید روی آن باشد. این کار هم نظر مشتری را جلب میکرد هم به او اطمینان میداد که محصول خوبی است. باید دستور العمل تهیه هم بر روی بسته وجود داشته باشد. ملزومات قانونی دیگر هم باید داشته باشد. مهم تر از همه باید اطمینان دربارهی برند و محصول هم وجود داشته باشد، به عبارتی باید مارک تجاری و لوگو داشته باشد.
برند و مارک تجاری یکی نیستد؛ اما معمولاً به جای هم به کار میروند.
بسته بندی در وهله اول باید حافظ محصول باشد و بعد مکانیزمی برای تحویل.
تاریخچه بسته بندی
از ابتدا شکل اولیه بستهبندی از مواد طبیعی وجود داشته است: سبدهای نی، مشک شراب، پارچهای سنگی، جعبههای چوبی و بشکه، گلدانهای سفالی، قالبهای سرامیک، کیفهای بافته شده. همچنین مواد پردازش شده نیز برای بسته بندی استفاده میشدند.
در هر فرایند جدید تولید، بعد از طرح و تولید، بسته بندی بخش درونیاند. طرح بسته با مشخص کردن همه ملزومات شروع میشود: طراحی ساختار، بازاریابی، عمر مفید، تضمین کیفیت، ایمنی، تدارکات، قوانین و مقررات، کاربری نهایی و محیط طراحی، اهداف زمانی، منابع و محدودیت های هزینه باید ایجاد شده و مورد توافق قرار بگیرند.
بسته بندی هویت
باید هویت کاملی را ایجاد کنیم که سلسله مراتب عناصر طراحی را داشته باشد و مصرف کننده نهایی آن را به آسانی بشناسد. اولین مورد نام است. اگر محصول ما لوبیای پخته شده است باید آن را به وسیلهی اسمش، از مارک دیگر تشخیص دهیم. حتی ارزان ترین جنس یک سوپر مارکت برند آنجا را دارد. رمز و راز زیادی در انتخاب اسم هست و معمولاً به شکل هنری است. آنچه یک اسم را متمایز میکند کسب تجربه و اطمینان در طول زمان است. در این حیطه ستاره های یک شبه ای هم بودهاند اما اکثر برندهای قابل احترام شهرتشان را طی دههها ساخته اند. این برندها در طول زمان معنی یافته اند، نه اینکه از ابتدا یک برند باشند.
ورود به زبان، خالی از خطر نیست. برخی برندها به صورت مارک های تجاری آغاز به کار کرده اند و صاحبشان آنها را به واسطهی کلی شدن از دست داده اند: نظیر پوشش زمین «لینولئوم» که در سال ۱۸۷۸ به دنبال دادخواهی برای نقض قوانین، کلی قلمداد شد و اولین کالایی بود که کلی شد.
لوگو
شاید برای بسیاری این طور به نظر برسد که «لوگو» بخش مهمی از مدیریت برند است.به جز برخی موارد، برند، مورد کم اهمیتی است؛ اما گامی در سلسله مراتب خلق یک هویت است. تصور اینکه هر لوگویی الهام بخش باشد مشکل است و بسیاری از انتشارات مطبوعاتی که درباره ایجاد لوگوی تازه نوشته اند کاندیدا هستند. لوگوها یا نمادها برای هزاران سال با ما بوده و هستند. در تاریخ بشر مردم اکثراً بیسواد بوده اند؛ بنابراین نمادهای دو بعدی با طرح ساده گرافیکی برای برخی افراد مهم بودهاند. رهبران مذهبی نمادهای قدرتمند و بومی اتخاذ میکردهاند. صلیب سرخ و هلال محمدی، نمونههایی بودهاند که عمر طولانی داشتهاند.
همه این نمادها آن قدر ساده اند که شناخت محصول را میسر و آسان کرده است اما گاهی از تمایز کافی برخوردار نیستند. تحلیل یک سری از لوگوها، مشخص میکند بسیاری از آنها ساده اند ولی هدفشان را به خوبی ارائه نمیدهند.
لوگوها اهمیت خاصی در بازار پوشاک ورزشی دارند. برندهای زیادی از پوشاک ورزشی معرفی شدند و به مرور با مهارت، مدیریت شدند تا پوشاک و کفش فراتر از استفادههای ورزشی به کار گرفته شود. در کل برای مشروعیت بخشیدن به عنوان برند مد، دو قانون جهانی وجود داشت. اول اینکه برند خود را به ورزشکار یا به تیم های باشگاهی نسبت میداد. دوم اینکه، لوگوی دارای سبک، ویژگی همیشگی طراحی پوشاک بود.
«آدولف داسلر» یکی از پیروان این استراتژی بود. او اسم خود را کوتاه و «آدیداس» را ابداع کرد. بعد ورزشکاران را ترغیب کرد این کفشها را بپوشند و بعد مردم از قهرمانانشان تقلید میکردند.
رد و بدل
از دیگر سلسله مراتب عناصر طراحی، به رد و بدل میتوان اشاره نمود. در برخی موارد، طرح، رنگ سادهای داشت؛ و در برخی دیگر ترکیبات پیچیدهای دارد. برخی بازارهای عمده با رنگ از هم جدا شدهاند؛
همه اینها بخشی از نیاز به بستهبندی یک هویت کلی و تسهیل در شناسایی است. بازاری که باید این نیاز در آن تأمین شود، سفر هوایی است که در آن همه هواپیماها در یک مسیر پرواز میکنند و از آن خدمات و رد و بدل شدن خود را تشخیص میدهند.
بستهبندی بخش اصلی در بافت بازاریابی است که همه عناصر طرح را کنار هم قرار میدهد تا به هویت محصول کمک کند.